بعضی ها
ا ینروزها مملو از همه چیز وخالیم ..پر از حرفم ودر پیله ای سکوت سکنا گزیدم نه اینکه ندانم چه بگویم ویا از کجا بگویم نمی دانم چگونه بنویسم ... از حرفهای که کنج دلم تلنبار شده ومرا در دوگانگی غریبی غوطه ور کرده گاهی کلمات مانند سکانس فیلم سیاه وسفید ویا مثل دورویی سکه اند.. زشت وزیبا مثل کلمه( بعضی ها) برای من که معانی متفاوتی در این دوران به همراه دارد می نویسم تا یادم نره اینروزهامون اینروزها وقتی برابچه هات لباس زیاد می پوشانی بعضی هامی گویند زیاد پوشاندی سرما خوردن وقتی کم می پوشانی بعضی هامی گویند کم پوشاندی سرما رفته تو جونشون عادتشون می دهی به سرما اینروزها وقتی دکتر می بری بعضی ها می گویند چرا اینقدر دکتر می بری ...
نویسنده :
سولماز
21:27